حسامحسام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

ღ♥وروجک مـــــــــــــــــــــــــــــــــا♥ღ

هفته 29

سلام عشق من چطوری؟ الان که دارم برات مینویسم بیداری هااااااا چیکار میکنی تو دل مامان بزرگ شدی یا نه چاق شدی یا نه ؟ البته بزرگ که شدی ماشالله زورت که خیلی زیاد شده گاهی یه لگدایی میزنی که صدام درمیاد و بابایی خوشحال میشه میگه پسرم قویه مثل خودم !!!!! دلم برات پر میکشه هرروز که بیدار میشم خداروشکر میکنم یه روز دبگه رو هم پشت سر گذاشتیم و بهت نزدیکتر شدم همش روزا رو میشمرم که کی تموم میشه فعلا که 84 روز دیگه مونده ووووووووی میدونم خیلی زیاده ولی باید صبر داشته باشیم تا تو کاملا رشد کنی و قوی بشی (: انشالله زودی میگذره عزیزم شنبه رفتیم دکتر و صدای قلبت رو شنیدم ضبط هم کردم هروقت دلم تنگ میشه گوش میدم سرحال میشم (: خاله و دایی و مامانی ه...
31 فروردين 1391

پسرک 6 ماهه من

سلام پسر کوچولوی من چطوری مامانی ؟ قربونت برم ببین چه زود گذشت 6 ماه گذشت و وارد ماه هفتم و هفته 27 میشیم فردا امروز جمعه است 18 فروردین 91 ....انگاری همین چند روز پیش بود که دوستات تو شکم مامانشون تکون میخوردن و من نگران بودم که تو چرا تکون نمیخوری و هر روز منتظر بودم ولی تو هم چند روز بعدش شروع کردی و تا الان که رشد کردی و مردی شدی واسه خودت یه لگدایی میزنی به مامانی که هزار بار قربون صدقه ات میرم چقدر حس خوبیه حسابی شارژ میشم ....انشالله همه ی اون خاله های نی نی سایت که منتظر کوچولوهاشون هستن انتظارشون تموم شه و خبرای خوب بهمون بدن تو این سال جدید تو هم براشون دعا کن پسرم این هفته حدود 900 گرم وزنت میشه جیگرم و داری بزرگ میشی و...
18 فروردين 1391

پسملی جیگر مامان...

سلام عزیز دلم ...خوبی قربونت برم.. من و بابایی هم خوبیم شکر.. عسل من چقدر شما شیطون شدی ماشالله هفته ی پیش روزا تکون نمیخوردی ولی ماشالله چند روزه صبح که میشه منو با لگدای کوچولوت از خواب بیدار میکنی و وادار به صبحونه خوردن اونم منی که هیچ وقت اهل صبحونه نبودم ولی حریف شما نیم وجبی نمیشم که بعدشم همین طوری بیداری تا نهار میخورم دراز میکشم باز شروع میکنی هههه دیگه روزا خواب نداری پسر ...الانم که دارم مینویسم منو شما تنهاییم و شما همین جور وول میخوری قربونت برم...بابایی هم رفته استخر خوش به حالش آها حالا از امروز بگم با بابایی رفتیم سونو گرافی امروز 2 شنبه 22 اسفند 90 بود ساعت 9 وقت داشتیم رفتیم اونجا و نفر سوم بودیم تا رفتم دراز کشید...
3 فروردين 1391

نوروز 91

سلام عزیزم قربونت برم ... اومدم بهت تبریک بگم آره سال جدید شروع شده سال تحویل امسال سه سنبه ساعت 44 :8 بود امسال هم سال نهنگ بود .... منو بابایی خونه ی خودمون سر سفره نشسته بودیم تو هم پیشمون بودی عسلم و بیدار اون روز خیلی شیطونی کردی انگاری میدونستی چه خبره اینم عکس سفره ی هفت سینی که مامان درست کرده : انشالله سال 91 سال پر از خیر و برکت و سلامتی برا همه باشه چند ماه دیگه هم که تیر ماه میشه و انشالله صحیح و سالم میای پیشمون عزیزم دارم لحظه شماری میکنم زودی بگذره   ...
3 فروردين 1391
1